تاریخ انتشار : دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۲۳:۵۵

فرصت ها و حسرت های کرونا

فرصت ها و حسرت های کرونا
ایلام – نگاه اقتصاد - محمود کرمشاهی، دانشجوی دکترای جامعه شناسی

امروزه جوامع جهانی دوران حاد مدرنیته را سپری می کنند. در این دوران ساختارهای اجتماعی در معرض تغییرات مضاعف است. بشر مدرن سعی دارد از طریق دیدگاه پوزیتویستی(تجربه گرایی) هر آنچه سخت است در کوره روشهای اثباتی (عینی گرایی) نرم و دم دستی نمایید. نتیجه این رویکرد و متد ظاهرا منجر به آسایش بدون آرامش در تحولات در ابعاد فنی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گردیده، اما این روایت در درون خود پیامدهای منفی جبران ناپذیری ظهورو بروز داده است.

صاحب نظران متعددی با نقد رویکرد مدرنیته و شرایط و پیامدهای هول انگیزآن هشدارهای زیادی داده اند. بطور نمونه زایشهای نامیمون این فرایند می توا ن به رشد ناهمگون شهرنشینی، آلودگی و تخریب محیط زیست، بحرانهای اخلاقی، خانوادگی و هویتی، تلفات جاده ای اشاره کرد. این گونه مسائل پیدا و پنهان بسیارند و در حوصله این مقاله نمی گنجد.

اما بحران کرونا بعنوان یک پدیده اجتماعی در حوزه سلامت، یکی از خطرات احتمالی ناشی از عملکرد ماشین مخرب (جاگرنات ) مدرنیته براساس نظریه “آنتونی گیدنز” می باشد. در این فرصت، بخشی از پیامدها و نتایج بحران کرونا تحت عنوان بازنگری فرصتها وحسرتهای این مسئله طرح می گردد.

کرونا به ما آموخت که هنجارها و قواعد رسمی و عرفی جوامع هرچند تثبیت شده باشند، اموری نسبی اند و تابع مقتضیات زمان و مکان هستند. بطور مثال اگر درگذشته ابراز محبتهایمان درفرایند اجتماعی شدن در ابعاد مختلف حضوری(چهره به چهره) و به عبارتی لمسی بود! برخلاف قاعده، اکنون با درهم تنیدگی فضای مجازی با واقعیت های اجتماعی، براساس نظر اندیشمند دیدگاه جامعه شناختی پست مدرن” ژان بودریار” واقعیت اجتماعی بعدی وانمودی تحت عنوان” گزاف واقعیت” شکل گرفته است.

بطوریکه به مزاح می توان گفت هر چند گوشیها (موبایلمان ) حالت لمسی پیدا کرده اما محتوای کمی و کیفی واقعیت زیست جهان انسان ها با محو شدن ارزشهای والا در دنیای پرزرق و برق عصر پسا مدرنیته به واقعیت تحریف شده مبدل گشته است !کرونا بما آموخت علیرغم شهرآشوب بودن (طغیانگربودن) بشر،چقدرضعیف و شکننده است و چقدردراین دنیای مجازی و فانتزی غرق شده است. کرونا به ما آموخت نظامهای تمام خواه جهانی که در جهت حذف همدیگر و چپاول منابع،در این هزارتوی بازی های قدرت و ثروت دررقابتهای بی پایان بهمراه دست نشانده هایشان، چگونه نسبت به جوامع محروم و اکثریت مظلوم این جهان می اندیشند و چه سودای درسر می پرورانند! باعاریت گرفتن از ضرب المثل معروف و پند آموز: اگر گنه کرد دربلخ(ووهان چین) آهنگری ، امروزه شور بختانه دیدیم نه فقط در شوشتر، بلکه هرجا بناحق می توان گردن مسگری یاهرفرد دیگری(ایرانی ،سوری، یمنی، ایتالیایی ، اسپانیایی و…) را زد.

کرونا بما آموخت نباید بین انسانها تبعیض قائل شد. همان طورکه همه افراد در این جهان مستعد این بیماریند و به عبارتی این ویروس را با صفت دموکرات! می شناسند، در مقابل این دزد شبرو ونامبارک با وجود غریب و ناشناختگی ، ریزبودن و نامریی بودنش(کووید ۱۹) نشان داد که درمدت کمتر از دو ماه جهان را در نورید و از ابتلا هیچکس از مسافران این دنیا دریغ نکرده و در ادامه کوتاهی نمی کند.

حال چرا متولیان ومجریان امربا وجود سالها مسئولیت ومدیریت و آشنا با وضعیت اکثریت انسانهای بظاهر کوچک درنان ونام ، مورد تفقد وتوجه وتعامل شایسته قرار ندارند واین آینده سازان درمسئولیت پذیری و مشارکت در نهاد قدرت و ظرفیت سازی ( نخبه پروری) و بازیابی انرژیهای شناورانسانی و علمی و اجرایی نیروهای محرومند.مجریان حداقل در جهت رفع نیازهای مادی و معیشتی جوانان اینگونه دچارتعلل وآلزایمر هستند؟ بزرگان اهل سیاست و مدیریت انرژیهای انسانی، باید صدا ها ( ایده ها) و توانایی این مردم بخصوص جوانان را دریافته وعاقلانه وعادلانه بکارگرفته واین استعدادهای ناب و ناشناخته را یافته و با پرورش استعدادها انسانی (کارآفرین) در عمل با بکارگیری نیروهای جوان، مدیریت را در سطوح مختلف اجرایی را بروز رسانی نمایند.
کرونا بما آموخت قدرداشته ها وآموخته های امروزمان را بدانیم ،نباید نسبت به گذشته افسوس بخوریم ونباید همه آرزوها واندوخته های عمرمان را در سبد آینده قراردهیم. باید بیاموزیم همانطوریکه کوه ها (مقامها و پستها) بدین دلیل بلند مرتبه بودنشان در این ایام بیشتر دیده می شوند، اما دره ها یا دامنه های کوهها(مردم و اکثریت) نیز وجود داشته و باید آنها هم توسط مسئولان دیده شوند و از آنان حمایت شود.

کرونا بما آموخت دنیا اگر ماندنی بود وامکان ثبت برابرسند دایمی آن برای نیاکانمان میسرمیگردید ، بما سهمی نمی رسید! کرونا بما یاد داد، دیگر مانند گذشته سیاهی لشگردر مراسم سور(جشن) وسوگ (مرگ) عزیزانمان بکار نیاید اگر امروزمردم بخاطر پیشگیری از بیماری مذکور مجبوربه تمکین دستورات بهداشتی ودرمانی هستتیم، اما باید بدانیم بنا براحکام آسمانی و دینی آنچه برای این عروج و سفر به عالم باقی بکار آید، عمل وتوشه آخروی هست. لذا نه عیال ونه اموال پاسخگو کردار و اعمال ما نیستند ! بوقت کوچ ( تشیع)ازاین حیات فانی اموال ما درب خانه بجا مانده و هم بوقت (تدفین) عیال و بستگان همراهی می کنند و تنها اعمال ماست که بوقت روز (جزا) قابل محاسبه و پذیرش هست! کرونا بما آموخت فقیر وغنی، حاکم و رعیت و.. همه و همه، آخرین ایستگاه یکسانی دارند و در نهایت، همه در نهایت مام زمین را در آغوش میگیریم.کرونا یاد داد که هر چه خار آید و ملاحظه نگردد ،روزی بکار آید حتی اگر یک ماسک و یا ذره ای الکل باشد!

کرونا به ما آموخت ازجای که فکرش نمی کردیم (چین و ماچین) ضربه خوردیم و همچنین کرونا به ما یاد داد که همه ایام و فصول می تواند برایمان بهاری باشد ، بهار(عید وتفریح ) را فقط شرایط فیزیکی وظاهری عالم نبینیم ، اگر داشته وشادیهایمان با دیگران تقسیم کنیم مسلما دلهایمان بهاری می گردد. بهر حال این عمر به ابر نو بهاران ماند و فرصتها وحسرتها زندگی نیزغیر قابل جبران است.

کرونا به ما آموخت در پس هر آسانی ، لذت جویی و خود خواهی،متقابلا سختی و مشقت و خسرانی نیز وجود دارد و بالعکس (ان مع العسر یسرا). همچنین کرونا نشان داد که دین و دنیا در عین اینکه مکمل هم اند ، اما جای یکدیگر را نمی گیرند. مبتنی بر این حدیث حضرت علی (ع ) در تذکر به انسان : چنان باش که همیشه زنده ای و چنان باش که فردا میمیری.
کرونا به ما یاد آوری کرد که مدنیت به معنای تجمع ظاهری جمعیت و مدرنیته به معنای رشد تکنولوژی و توسعه مراکز قدرت و ثروت همراه خود، امنیت بیشتر و آرامش وآسایش بیشتری نسبت به مناطق محروم و روستایی بطور مطلق نداشته و ندارند. کرونا به ما این پیام را داد که بشر امروز بخصوص جوامعی که مدعی توسعه یافتگی و به عبارتی جهان اولی اند و با افتخار تجهیزات مدرن و سلاحهای کشتار جمعی و اتمی و .. به دیگر جوامع جهان سومی می فروشند، چرا در مقابل ویروس منحوس! و نامریی و ناشناخته مذکور درمانده اند. و به چه دلیل در تاریخ حیات سیاسی و اقتصادی و تملک خواهی اش چنین بد عمل کرده اند ؟چرا میسر حقیقی وفلاح حیات جمعی را اینگونه طی نموده اند؟ باید گفت ناخدایان و کدخدایان کشتی حیات انسانی را نه تنها به ساحل آرامش نرسانده بلکه آن را تخریب و درنتیجه ازسرمنزل مقصود دور وراه را گم نموده اند.

در واقع باید گفت همه ما ،راس تا ذیل این دنیای وانفسا و قفس آهنین خود ساخته مظنون و متهمیم! وهمه مکلف به بازنگری بوده و هستیم ودردر مقابل مصایب روزگار باید ” کلکم راع و کلکم مسئول” باشیم. در هر برهه ای از تاریخ بویژه امروزه،منتخب و منتسب ، معلم و پزشک و روحانی و کارگر و بازاری و.. در بعد تخصص خود مسئولیت وظیفه حیاتی را بعهده داشته وبقولی اعضای یک پیکرند. همه ما نه فقط نسبت به سرنوشت جامعه وجغرافیایی سیاسی خودمان مسئولیم، بلکه در این دهکده جهانی نسبت به همه عالم وآدم باید پاسخگو باشیم.

کرونا بماعملا آموخته است که دو صد گفته چو نیم کردار نیست . لذا ناگفته پیداست باگفتار درمانی مدیران درمقام مسئول معضلات و مسائل جامعه حل نمی گردد، لذا نمی توانند با حلوا حلوا، دهن قاطبه مردم را شیرین کرد، بقول شاعر شیرین سخن “فرید الدین عطار” : گرمرد رهی میان خون باید رفت، زپا فتاده سرنگون باید رفت! نمونه آن جوانانی که در جهت حفظ کیان این کشوردر دفاع مقدس و ملی جانشان را فدا کردند و امروز این شهامت ودلیری، قریب به اتفاق کادردرمانی ومردمی (پزشک و پرستار و..) درمراکز درمانی است که جان مردم را بر جیب و جان خود ترجیح می دهند و با ایثار و جان گذشتگی بدنبال درمان و بازگشت بیمار به دامن خانواده و جامعه هستند. کرونا به ما آموخت مسئولیت اجرایی و دستوری، کشککی نیست! بلکه علی وار، متولیان امر باید بدون خود نمایی به فکر افراد بی سرپناه ، دختران محروم ازحداقل پوشش،جوانان وتحصیلکردهای بی شغل و زوجین بی مسکن باشند.
کرونا به ما اندرز داد ، پلها و راهها همیشه بدرد نمی خورند، وقتی انسانها ناچارند ازهم فاصله بگیرند. دلها بهم گره نمی خورد، اگرآدمها ازهم کینه داشته باشند.همچنین این اپیدمی بما آموخت که دره ها رود خانه ها و دشت و دمن و مناظر طبیعی لذت بخش نیستند، اگر بجای همزیستی با طبیعت آنرا آلوده و تخریب نماییم. کرونا به ما آموخت در این برهه از زمان اگر ازروی ناچاری میخواهیم زنده بمانیم وبرای دیگران عزیز باشیم، همدیگر را فعلا نبینیم و به نوعی ازهم فاصله بگیریم و در خانه بمانیم! چرا که هرکدام ازما بالقوه ممکن هست ناقل وحامل این سلاح بیولوژیک باشیم! یا نادانسته سفیر مرگ همنوع ،همشهری، نزدیکان و عزیزانمان گردیم و ناخواسته کمر به قتل همدیگر ببندیم. این وضیعت اگرچه تا حدودی موجب بازگشت به خانه وپیوند بیشتراعضای درون خانواده ها گردید اما فضای مجازی این پیوند را متاسفانه باز مختل نموده است
کرونا با وجود تفسیرها وتحلیل متعدد که دراذهان و اندیشه بزرگان وخوانندگان وجوددارد، اما در این مرقومه همه گفته ونکته ها این بحران جهانی در ابعاد مختلف طرح نشده و در توان نگارنده هم نیست.اما این بحران جهانی نیزهمانند بسیاری از حوادث تاریخ و اسباب انسانی و طبیعی به حافظ تاریخ سپرده میشود وبازماندگان روایتگر آن برای نسلهای آتی خواهند بود. درواقع این سامان و دیارمانا ، تند بادها و یورشها زیاد بخود دیده واین نیز بمانند خیلی ازحوادث و بلایا نیز بگذرد. چنانچه شاعرنامی” سیف فرغانی” درهشتصد سال پیش در پاییز ۵۹۸ شمسی در ورقی از تاریخ این سرزمین در مقابل هجوم ددمنشانه قوم مغول و یورش یاجوج وماجوج ایلخانی چنین اشعاری سروده است.ابیاتی ازقصیده این شاعر گرانمایه خطاب به “سپاه ملخوار”مغول به بشرح ذیل بعنوان ختم کلام ارایه می نماییم:

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
باد غزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ وبوستان شما نیز بگذرد
آب عجل هست گلوگیر خاص وعام
برخلق و بر دهان شما نیز بگذرد
بادی که درزمانه بسی شمعها بگشت
هم بر چرغدان شما نیز بگذرد
بر تیر خوردگان زتحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حگم اوست
هم برپیادگان شما نیز بگذرد

 

 

 

 

#قبضمراپرداختمیکنمتاچراغخانهایروشن_بماند

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.