به سربازان سربدار سراوان سلام! ✍ خداداد ابراهیمی
خاطرات ترک خوردهشان را که مرور میکنیم، به پرچم سه رنگ مقدسی میرسیم که در دستان سربازانی بی نام ونشان برارتفاعات مرزهای میهن در اهتزاز است ودفترچهی خاطراتشان که از قاموس سادگی و سعادت یک سرباز سربه دار حکایت دارد.
مارش مقاومت را نواختهاند. نعرهی شیپورجنگی، کوهستان را در نوردیده و شعله پوشان مرزدار در دفاع ازمیهن، پیش فنگ، حماسی و نستوه نظر به راست کردهاند. همه در پدافندی مصمم و استوار، جیشالعدل را با شولای شوم سیاهشان به پیش خواندهاند. آنان بارها، جنود شیطان را مجبور به پامرغی کردهاند، چرا که مزدوران در نقطهی صفر مرزی، ریگی به کفش دارند.
سوراخ پوتینها را جا انداختهاند تا در رزم شبانه، آهسته و پاشتری از سیمهای خاردار بگذرند، تا اهریمنان را از حفرههای روباه بیرون بکشند. دوش فنگ ودست فنگ، از خط آتش مزدوران گذشتهاند، رعدآسا، خشم آهنگشان را برچهرهی پلید حرامیها نواختهاند، تا نشان شجاعت ایران زمین باشند تا چکامهی چریکهای چابکسوار را سروده باشند تا شامگاه شوم راهزنان را ترسیم کنند تا برخوان عرصهی حماسه شان، خوشههای امیری و دلاوری روییده باشد، تا سربازان سربدار سراوان، اعزامی جمعی شهادت باشند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰