تاریخ انتشار : دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۴

شعر پروین اعتصامی به وسعت پیشینه ادبیات ایران *کبری فدائی

شعر پروین اعتصامی به وسعت پیشینه ادبیات ایران   *کبری فدائی
نگاه اقتصاد

در آسمان فرهنگ و هنر ایران، ستاره های بیشماری وجود داشتند و حتی در آسمان هنر جهان جاودانه شدند، امروز بسیاری از شاعران و نویسندگان ایران در سطح بین المللی مطرح هستند و فرهنگ دوستان زیادی در جهان آثار آنها را دوست دارند.

یکی از این ستاره های درخشان رخشنده اعتصامی متخلص به پروین اعتصامی است که در ۲۵ اسفند ماه ۵ ۱۲۸ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد و در سن پنج سالگی به همراه خانواده در تهران اقامت گزید.

این شاعر بزرگ به واسطه پدرش که مردی ادیب و دانشمند در حوزه شعر و شاعری بود، از نوجوانی با آثار حافظ، سعدی، فردوسی، نظامی، ناصر خسرو، مولوی انوری سنایی و سایر شعرای نامدار ایرانی آشنا شد.

پروین از هشت سالگی شعر می سروده و در کنار تحصیل از محضر ادیبان مشهور دوران خود مثل علی اکبر دهخدا، ملک الشعرای بهار ، اقبال آشتیانی و سعید نفیسی بهره برد.

پروین پس از تحصیلات متوسطه در سال ۱۳۰۳ هجری شمسی به مدت ۲ سال در دبیرستان به تدریس ادبیات فارسی و انگلیسی پرداخت.

پروین ازدواج کرد، اما به دلیل اختلاف دیدگاه، از همسرش جدا شد، سپس در کتابخانه دانشسرای عالی به کتابداری مشغول شد.

دیوان شعر پروین اعتصامی سر تا سر سخن از عدل و داد و عرفان و پاکدامنی و مبارزه با ظلم است، شعر پروین از لحاظ معنی و محتوا بسیار متین است و این حاصل اندیشه توانای او در باره انسان و جنبه های گوناگون زندگی و نکات اخلاقی و اجتماعی است، پروین به پیشینه ادبیات و فرهنگ ایران سخت تکیه داشته و اشعارش تقلیدی و تکراری نیست و زبان شعرش منصر ب خود اوست، او در شعارش را در قالب قصیده، قطعه مثنوی و مسمط ارائه کرده است.

پروین اعتصامی سرانجام در سوم فروردین ۱۳۲۰ در سن ۳۵ سالگی به درود حیات گفت و در جوار حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد، پروین قطعه شعری را برای سنگ مزار خود سروده بود و اینکه بر سنگ مزارش نقش بسته است، شعر،این که خاک پیش بالین است، اختر چرخ ادب پروین است، گرچه به تلفنی از ایام ندید، هر چه خواهی سخنش شیرین است، صاحب آن همه گفتار امروز، سائل فاتحه و یا سین است، دوستان به که زوی یاد کنند، دل بی دوست ، دلی غمگین است، خاک در دیده بسی جان فرساست، سنگ بر سینه بسی سنگین است، ببیند این بستر و عبرت گیرد، هر که را چشم حقیقیت بین است، هر که باشی و زهر جا بری، آخرین منزل هستی این است، آدمی هر چه توانگر باشد،چون بدین نقطه رسید مسکین است، اندر آنجا که قضا حمله کند، چاره تسلیم و ادب، تمکین است، زادن، گشتن و پنهان کردن، دهر را رسم و ره دیرین است، خرم آن کسی که دراین محنت گاه، خاطری را سبب تسکین است.

 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.