رازهای تنگ بهرام چوبین؛ جایی که تاریخ و طبیعت به هم میرسند

ایلام – در دل کوهستانهای زاگرس، تنگی باریک اما پرافتخار به نام بهرام چوبین آشیانه کرده است؛ جایی که سردار افسانهای ایران با هوش نظامی و جسارت بیمانندش، از دل صخرهها دژی نفوذناپذیر ساخت و امروز این تنگ، تاریخ را در کنار شکوه طبیعت به نمایش میگذارد.
به گزارش ایرنا، در دل طبیعتی بکر و خاموش، جایی که صخرههای سر به فلککشیده زاگرس همچون دیوارهایی مستحکم بر تاریخ تکیه زدهاند، تنگ بهرام چوبین آرام و باشکوه ایستاده است.
اینجا تنها گذرگاهی میان کوهها نیست؛ بلکه دفتری از رازهای کهن است، افسانهای حکاکیشده بر سنگهای سخت، گام نهادن در این مکان، آغاز سفری است به دل تاریخ، به روزگاری که سرداری نامدار به نام بهرام چوبین، در سایه همین صخرهها، قصه مقاومت و شجاعت خود را نوشت.
هر گوشه این تنگ، از حوضچههای سنگی گرفته تا برجهای دیدبانیاش، زمزمهای است از داستانی کهن، سرودی از شکوه و سرگذشت انسانهایی که کوه و سنگ نیز نتوانست آنها را در خود خاموش کند.
تنگ بهرام چوبین؛ دژی استوار میان تاریخ و طبیعت
تنگ بهرام چوبین یکی از زیباترین و باشکوهترین جاذبههای طبیعی و تاریخی استان ایلام است که از گذشتههای دور تا امروز، همچون نگینی در دل طبیعت درهشهر میدرخشد.
این مکان حیرتانگیز، علاوه بر جذابیتهای طبیعی، از نظر تاریخی نیز اهمیت زیادی دارد و نام آن با بهرام چوبین، یکی از پهلوانان بزرگ اسطورهای ایران، گره خورده است.
اگر به دنبال مکانی هستید که هم رازهای تاریخ و داستانهای کهن را در خود پنهان داشته باشد و هم شما را به دنیای آرام طبیعت ببرد، تنگ بهرام چوبین انتخابی بینظیر است.
تاریخچه
تنگ بهرام چوبین در ۱۲ کیلومتری درهشهر و در ضلع غربی جاده پلدختر به درهشهر قرار گرفته است، این مکان که در دل کوهستانهای زاگرس واقع شده، زمانی به عنوان پناهگاهی مستحکم و استراتژیک مورد استفاده قرار میگرفت.
بهرام چوبین، سردار نامدار دوره ساسانی و پهلوانی که آوازهاش در تاریخ ایران پیچیده، در یکی از نبردهای خود همراه ارتشیانش به این تنگ پناه برد، دیوارهای بلند و نفوذناپذیر تنگ، با صخرههایی سخت و خشن، مانعی طبیعی در برابر دشمنان بوده و آن را به دژی دستنیافتنی تبدیل کرده بود.
هر چند روایات تاریخی از مرگ بهرام چوبین در ترکستان و کشتهشدنش توسط امپراتوری شرق خبر میدهند، اما درباره محل دقیق دفن او اطلاعات مشخصی در دست نیست و این سوال همچنان در پردهای از ابهام باقی مانده است.
با این حال، حضور این شخصیت در تلألوی تاریخی تنگ، هنوز این مکان را با خاطرههای دوران باشکوه گذشته پیوند میدهد.
طبیعتی بکر در کنار تاریخ کهن
تنگ بهرام چوبین نه فقط یک محوطه تاریخی، بلکه جاذبهای طبیعی است که با زیباییهای خود روح هر بینندهای را تازه میکند.
کوههای سربهفلککشیده، صخرههای استوار و پوشش گیاهی متنوع، ترکیبی چشمنواز را به تصویر میکشند، در اینجا، هیاهوی تمدن فاصله میگیرد و جای خود را به سکوت آمیخته با صدای باد و پرندگان میدهد.
سفری به قلب تاریخ
اگر میخواهید به تنگ بهرام چوبین سفر کنید، بهترین مسیر دسترسی از جاده پلدختر به درهشهر است.
این جاده خوشمنظره و پرپیچوخمی که خود سفری شگفتانگیز را به همراه دارد، شما را به دامان این دژ طبیعی میرساند، توصیه میشود در روزهای خنکتر سال، مانند بهار یا اوایل پاییز، به این منطقه سفر کنید تا علاوه بر بازدید از تنگ، از هوای مطبوع منطقه نیز لذت ببرید.
تنگ بهرام چوبین، جایی است که طبیعت و تاریخ، دست در دست هم، روایتی بیپایان از گذشتههای دور را برای شما بازگو میکنند، چه دوستدار تاریخ باشید، چه عاشق طبیعتگردی، این تنگ سفری فراموشنشدنی را به شما هدیه خواهد داد.
روایتی از هوش نظامی و شکوه تاریخ
تنگ بهرام چوبین که در دل کوهستانهای زاگرس و در نزدیکی درهشهر، همچون جوهرهای از اقتدار و تاریخ، ایستاده است؛ گواهی بر هوش نظامی و استراتژیهای بینظیر بهرام ششم، سردار بزرگ دوره ساسانی.
این تنگ که در میان دو صخره مستحکم و نزدیک به هم قرار گرفته، بهعنوان یکی از نفوذناپذیرترین دژهای تاریخ ایران شناخته میشود، امروزه، گردشگرانی که به جستوجوی رد پای تاریخ و شگفتیهای طبیعت قدم در این منطقه میگذارند، محو زیبایی و عظمت آن میشوند.
ورودی این تنگ، بسیار باریک و در حد یک گذرگاه کوچک طراحی شده که مانند دروازهای طبیعی برای کنترل عبور و مرور عمل میکند.
این ساختار منحصربهفرد، به سربازان بهرام چوبین امکان میداد تا کوچکترین حرکتها را زیر نظر داشته باشند، از بالای صخرهها، برجها و سنگرهایی قرار داشته است که همچون چشمهای بیدار قلعه، تمام منطقه را تحت دید سربازان قرار میدادند.
این انتخاب مکان با چنین ویژگیهای طبیعی و امنیتی، گویای هوش نظامی و درایت بهرام چوبین است، او این تنگ را نهتنها بهعنوان یک دژ مستحکم، بلکه بهعنوان مکانی برای مقاومت و حفظ جان سربازانش برگزید.
قلعهای میان تاریخ و طبیعت
با ورود به قلب تنگ، آرامگاه گذشتهها را در میان طبیعت کشف خواهید کرد؛ قلعه یا دژ بهرام چوبین، همچنان پابرجا در میان صخرهها، داستان ایستادگی مردانش را بازگو میکند.
داخل تنگ، حوضچههای سنگی پلکانی با ابزارهای ساده چون قلم و چکش تراشیده شدهاند؛ شاهکاری از هوش و ذکاوت که کاربری عملی و نظامی داشتهاند، این حوضچهها به احتمال زیاد، در زمان استقرار سربازان بهرام، برای ذخیرهسازی آب و تأمین نیازهای ضروری استفاده میشده است.
برای رسیدن به این آثار باشکوه، باید مسیرهای نفسگیر و در عین حال اسرارآمیزی را طی کنید؛ مسیرهایی که روزگاری خود بهرام چوبین و سربازانش عبور از آنها را تجربه کردهاند، هر قدم در این تنگ، سفری به قلب تاریخ و لمس شکوه گذشته است.
استحکامات و ساختار ویژه تنگ بهرام چوبین، صخرههای بلند، برجها و دروازه کوچک، همگی در کنار موقعیت مکانی این دژ، بیانگر قدرت و عظمت آن در روزگاران گذشته هستند.
تنگ بهرام چوبین، مکانی است که طبیعت و تاریخ، دست در دست هم، شما را به یک سفر اسرارآمیز میبرند، اینجا نهتنها قلب زاگرس را لمس میکنید، بلکه گوشهای از شکوه و اقتدار مردان گذشته را با تمام وجود احساس خواهید کرد.
شگفتیهای این تنگ، افسانهای ماندگار از قدرت و مقاومت است که همچنان در دل کوهستانها زنده و جاویدان باقی مانده است.
در میان صفحات پرحادثه تاریخ ایران، نام بهرام چوبین چون ستارهای درخشان میدرخشد؛ مردی که سخاوت زمین و سرسختی میدانهای جنگ او را به یکی از معروفترین سرداران ایرانی بدل کرد.
بهرام چوبین نه فقط یک فرمانده نظامی، که نماد شجاعت، تدبیر و مقاومت بود، او در هر نبردی که قدم میگذاشت، فارغ از تعداد سربازانش، پیروز میدان بود و دشمنانش را با نبوغ و توانایی خارقالعادهای زمینگیر میکرد.
یکی از مهمترین جنگهای او، نبرد با ترکان و خاقان بلخ بود؛ پیروزیای که آوازهاش را از مرزهای سرزمینهای شرقی فراتر برد و او را به فرماندهای بیبدیل در تاریخ نظامی ایران بدل کرد.
بهرام چوبین دیگر فقط یک سردار نبود؛ او نشان داده بود که نابغهای در فنون رزم است، کسی که تاریخش را، نه با قلم، بلکه با شمشیر خود نوشته بود.
آتش دشمنی هرمز چهارم و قیام بهرام چوبین
در روزگار بهرام چوبین، هرمز چهارم بر تخت پادشاهی ایران ساسانی نشسته بود؛ اما قدرت و محبوبیت بهرام، سایهای بر آرامش سلطنت هرمز انداخته بود.
هرمز که از بهرام هراس داشت، با حیلهای زیرکانه او را به نبردی سخت با امپراتوری بیزانس فرستاد؛ نبردی که شکست آن پیشتر برای بهرام برنامهریزی شده بود.
شکست در این جنگ اما تنها آغاز دشمنی میان بهرام و هرمز بود، هرمز، بهرام را به شکلی تحقیرآمیز از فرماندهی عزل کرد؛ بیاحترامی که غرور بهرام را شکست و خشم او را شعلهور ساخت.
به این ترتیب، بهرام چوبین قیام کرد؛ اما قیامی که با دیگر شورشهای تاریخ متفاوت بود، او اولین سرداری بود که خارج از خاندان سلطنتی ساسانی، ادعای پادشاهی و استقلال کرد، بهرام که حالا دیگر داغدیده و زخمیِ تحقیر شاهنشاه بود، تاج پادشاهی بر سر گذاشت و پرچم سلطنت را بر فراز دستان خود برافراشت.
سایهی خسرو پرویز بر قیام بهرام چوبین
بعد از هرمز چهارم، خسرو پرویز، پسر او، جانشین سلطنت شد، شکستهای گذشته از دست بهرام چوبین، خسرو را برای انتقامگرفتن از این سردار جسور مصممتر کرد.
جنگ میان خسرو پرویز و بهرام چوبین در تاریخ، نمادی از تقابل غرور، قدرت و تدبیر است، در نخستین درگیریها، خسرو پرویز شکست خورد و برای حفظ جان خود به امپراتوری بیزانس پناه برد، اما امان از سرنوشت؛ خسرو پرویز با سپاهی قدرتمند که از بیزانس به دست آورده بود، دوباره به ایران برگشت تا تاج و تختش را بازپس گیرد.
این بار اما سرنوشت به سود خسرو پرویز بودف او توانست در نبردی سخت بهرام چوبین را شکست دهد، بهرام در این گیرودار، به تنگ بهرام چوبین پناه برد؛ همان تنگی که امروز از جذابترین و زیباترین جاذبههای طبیعی ایلام است.
اگر سنگهای این تنگ میتوانستند سخن بگویند، بیشک داستان روزهایی را بازگو میکردند که بهرام با غرور شکستخورده، در میان صخرههای بلند این دژ نفوذناپذیر استراحت میکرد، شاید به امید برگشتن ورق تقدیر.
جایگاه بهرام چوبین در شاهنامه ایران
داستان بهرام چوبین آنچنان مهم و تأثیرگذار بود که حتی فردوسی در شاهنامه خود به آن اشاره کرد، تقابل میان بهرام و خسرو پرویز در شاهنامه، نمادی از تضاد قدرت، هوش و اراده است.
فردوسی، جنگ آنها را نه فقط به مثابه یک درگیری نظامی، بلکه به عنوان جدالی اسطورهای و تاثیرگذار بر تاریخ ایران روایت کرده است.
تنگ بهرام چوبین، به سان شاهد خاموش روزگار، هنوز قصههای این سردار دلیر را در دل کوههای زاگرس، جاودانه نگه داشته است.
طبیعت تنگ؛ خشونت و لطافت در کنار هم
تنگ بهرام چوبین در هر فصلی چهرهای متفاوت از طبیعت خود را به نمایش میگذارد، در زمستان، صخرهها و مسیرها حالتی خشک و خشن دارند، گویی کوهها در سرمای بیرحم زاگرس به مراقبت از اسرار تاریخ برخاستهاند.
اما در فصلهای گرم سال، تنگ، لباسی سبز از گیاهانِ روییده میان صخرهها بر تن میکند و شما را به تماشای ترکیبی شگفتانگیز از تاریخ و زندگی دعوت مینماید.
جاریشدن آب در حوضچههای سنگی، صخرههایی که ترکهای خاکگرفتهشان با گیاهان پوشیده میشوند، و سایه جانورانی مثل آگاما که روی آفتابگیرترین بخش صخرهها استراحت میکنند، همه نشانههایی از حیات و لطافت طبیعت در دل خشونت کوهستان هستند.
حوضچههای سنگی؛ شاهکاری از تدبیر نظامی
یکی از شگفتانگیزترین بخشهای تنگ، آبانبارهای سنگی است، برای رسیدن به این حوضچهها باید ساعتها از میان راههای صخرهای بگذرید، این سازههای دستکند، نتیجه تدبیر و مهارت مردمانی است که برای بقا در طبیعت، سنگها را به خدمت خود درآورده بودند.
در میان تنگ، یک تختهسنگ عظیم به چهار حوضچهای پلکانی تبدیل شده که طول و عرض هر کدام از آنها حدود ۲ متر در ۳ متر با عمقی نزدیک به ۲.۵ متر است، این حوضچهها بارشهای آسمان را در دل خود جمع و آب برف و باران را از طریق سطوح شیبدار به حوضچهها هدایت میکردند.
سیستم دقیقی که آب را از نخستین حوضچه به بقیه میفرستاد، نه تنها نشانه هوش سازندگانش است، بلکه نشاندهنده مراقبت و اهمیت آنها به پایداری منابع حیاتی است.
موقعیت استراتژیک حوضچهها نیز بینظیر است؛ پشت پادگان اصلی تنگ قرار گرفتهاند، جایی که به دشمنان اجازه دسترسی و تخریب نمیدادهاند.
حتی امروز، در فصلهای بارانی، این آبانبارها آب دارند، و گاهی حتی چند ماهی کوچک در دل آنها زندگی میکنند، همانطور که مرگِ طبیعت اینجا مفهومی ندارد، آب نیز گاهی تا ماهها جاری است و با صخرههای باستانی دست در دست میدهد.
طبقات تنگ؛ سازهای از دل تاریخ
بسیاری از محققان معتقدند که تنگ بهرام چوبین از سه بخش اصلی ساخته شده بود؛ «طبقه عام»که پایینترین بخش تنگ که محل استقرار سربازان و افراد عادی بوده است، «طبقه متوسط» که این بخش، مسیر ارتباطی میان پایینیترین بخش و طبقه بالادستی بوده و احتمالا مکان استقرار افراد ردهمیانی یا کارگاههای خدمتی بوده است و «طبقه حاکمنشین» که بالاترین و مهمترین طبقه، تختگاه بهرام چوبین و بخش حاکمنشینی تنگ بوده که بر تمام منطقه مشرف بوده است.
هر سه طبقه بهگونهای طراحی شده بودند که ارتباط و امنیت در دل طبیعت صخرهای منطقه حفظ شود.
کندهکاریها؛ پیامهای حکشده بر دل صخرهها
از دیگر بخشهای شگفتانگیز تنگ، کندهکاریهای حکشده در دل صخرههاست، این نقشونگارها شامل تصاویر ابتدایی از انسان، حیوانات و گیاهان است.
بز کوهی، به عنوان نمادی از باروری و زایش، بیشترین نمود را در این حکاکیها دارد.
نقش انسان به صورت تمامرخ کندهکاریشده است، در حالی که گیاهان و حیوانات به صورت نیمرخ تصویر شدهاند؛ نشانهای بر اهمیت و برتری انسان بر مخلوقات دیگر.
این حکاکیها بهصورت فرو رفته در دل صخرهها انجام شدهاند تا باد و باران، آثار را ماندگارتر و خواناتر کنند و همین کندهکاریها امروز همچون میراثی بیصدا، گذشتهای کهن را بازگو میکنند.
مسیر دسترسی و وضعیت تنگ امروز
تنگ بهرام چوبین به راحتی از طریق جادههای درهشهر یا پلدختر قابل دسترسی است، با ورود به این جاذبه تاریخی، گویی قدم به دژی نفوذناپذیر میگذارید که پرچم تاریخ و طبیعت را بر فراز خود افراشته، اما متاسفانه بیتوجهیها، این میراث گرانبها را در آستانه فرسایش و تخریب قرار داده است.
تنگ بهرام چوبین، گنجینهای باشکوه از مقاومت و شکوه تاریخ است که در دل طبیعت زاگرس جاودانه مانده.
قدمزدن در این مکان، سفری است به دل گذشتهای پرماجرا؛ جایی که میتوان شکوه و اقتدار مردمان آن دوران را لمس کرد و روح شجاعت بهرام چوبین را در آن باز یافت.
بازدید از این تنگ، نهتنها روایتگر تاریخ پر فراز و نشیب ایران است، بلکه آرامشی از زیباییهای طبیعت را برای بازدیدکننده فراهم میآورد.
تنگ بهرام چوبین نه فقط یک مکان تاریخی، بلکه دریچهای به رازهای کهن و تصویرگر ترکیب بینظیر تاریخ و طبیعت است که باید آن را از نزدیک دید و ستود.
قدم زدن در این مکان، دعوتی است برای جستوجوی ریشههای گذشته و آغوشگرفتن زیباییهای فراموششده در دل کوهستان،اگر روزی این تنگ را ببینید، داستانش را با دیگران به اشتراک بگذارید، چرا که ما شنوندهایم، هر قصهای از دل تاریخ اینجا ارزش شنیدهشدن دارد…
برچسب ها :استان ایلام ، بهرام چوبین ، تنگ بهرام چوبین ، دره شهر ، راز ، زاگرس ، شاهنامه فردوسی ، طبیعت ، گردشگری ، نظامی ، نوروز ، وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰