کد خبر : 147022
تاریخ انتشار : چهارشنبه 19 شهریور 1404 - 16:47

انسان بودن؛ سفری از خلوت دل تا وسعت جهان *زهرا قاسمیان

انسان بودن؛ سفری از خلوت دل تا وسعت جهان   *زهرا قاسمیان
نگاه اقتصاد - یکی از چیزهایی که همیشه افکارم را مغشوش می کند و ساعت ها خیالات مرا با خود راهی کرده و پرواز می دهد، مفهوم انسان بودن است. واژه ای که این روزها همه از آن دم می زنیم و همه به جست و جوی آن می پردازیم.

در میان انسان های دیگر و در محیط بیرون به دنبالش هستیم. سعی می کنیم خود را مطابق با چهارچوب های جامعه و در ماتریکس ارزش ها، بگنجانیم. هر کدام سعی داریم در محیط بیرون و به قولی، در میان اجتماع، موجه، باشخصیت و انسان باشیم و با لباس هایی رنگارنگ از انواع و اقسام تعارفات معمول و بنیادی در میان فرهنگ مان، خود را انسانی با شخصیت و تمام و کمال معرفی کنیم.

اما آیا در خلوت خود و ان هنگام که با خود تنها هستیم نیز پایند به ان اصول هستیم؟! از کوچک ترین و ابتدایی ترین رفتارمان شروع کنیم. هنگامی که در خیابان پیاده هستیم و قدم می زنیم. برای کدامیک از ما تا به حال پیش آمده که زباله ای که شاید بی اهمیت باشد را که سر راه می بینیم برداریم و به نزدیک ترین سطل زباله بیندازیم!

وقتی شخصی را می بینیم که شاید در لحظاتی از گذشته با او خصومتی داشته و کینه به دل گرفته ایم، در دل به او چه می گوییم؟! در تنهایی خود، هنگامی که به ذهن اجازه ی جولان می دهیم، چقدر به افکار قضاوت. حسادت، کینه، خشم و … اجازه ی ورود به تنهایی خود می دهیم؟!

اصلا مفهوم انسان بودن را چگونه برای خود معنا می کنیم؟! مگر نه اینکه تمام خصایص خوب و شریف که در ابتدا در فطرت کودکی تازه متولد شده به صورت تمام و کمال یافت می شود، همان مفاهیم انسانیت برای ما هستند!

درست است که با گذشت زمان و افزایش تجربیات و لحظات تلخ و شیرینی که سپری می کنیم، آن لوح سفید درون رنگ می گیرد و با زمان تولد فرق زیادی می کند، درست است که زمانه و شرایط ما را با لحظاتی از زندگی روبه رو می کند که گاهی طاقت مان طاق می شود و تحمل از کف می دهیم، اما گاهی باید و حتما در خلوت خود بیندیشیم و ببینیم چقدر از لوح سفید درونمان سیاه شده است؟!

چه مقدار از ان را رنگ های زیبا از عشق و مهر و نوع دوستی زده ایم و چه مقدارش را خواسته یا ناخواسته با رنگ تیره از خشم و نفرت و خودخواهی و کینه و غرور و … رنگ آمیزی کرده ایم.

مفهوم انسانیت را به نظرم ابتدا باید در خلوت خود و درون خود، جست و جو کنیم، خود را محک بزنیم، بسنجیم و به چالش بکشیم، بارهای سنگین خشم، عداوت، و هر آنچه ضدبشریت است را از دوشمان به زمین بیندازیم، ان وقت است که می توانیم نفسی از روی آرامش، عمیق و پر از شوق، بکشیم و آن هنگام است که قلب یاریگر ما می شود.

و راهی که قلب ما را به ان رهنمون می شود، همان راه مهر. نوع دوستی، محبت و در یک کلام انسانیت است که در زندگی با قلب آرام و شانه های سبک، به راحتی به ما هدیه می دهد.

 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.