تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۸

چاغروند؛ خلبانی نیک بین و ارغوانی اوج نشین * سید حرمت الله موسوی مقدم

چاغروند؛ خلبانی نیک بین و ارغوانی اوج نشین    * سید حرمت الله موسوی مقدم
ایلام - این امیر بصیر و مجاهد خبیر از نادر خلبانان نام آور و از شخصیت‌های شاخص ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که همزاد عشق و همراه آفتاب، آذرخش گونه و به سان نور با مخملی از نرگس و نسرین و زینتی از زاگرس زیبا، چون عقاب، زینت افزای جبهه های غرب و جنوب کشور بود.

به گزارش خبرنگار ایرنا سر لشگر شهید “غلامرضا چاغروند” خلبانی خوش الحان و آسمان نوردی با ایمان بود که در سال ۱۳۳۱ در خانواده ای سترگ و سلحشور در خطه خونرنگ و سبزسار “خرم آباد” دیده به جهان گشود و در حریم پر حلاوت والدین وزین اش روند رُشد و طریق تربیت را پیمود و بر بلندای بلوغ به آینده خویش لبخند زد.

این بارقه بلند پرواز زاگرس در سایه تعالیم مربیان و مرشدانش در صف انقلابیون طاغوت ستیز قرار گرفت و فکر خلاق و اندیشه آسمانی اش، او را وارد شغل شریف و پر مخاطره و شور انگیز خلبانی هلیکوپتر کرد.

این مرید متشرّع و سردار وظیفه شناس چون آیینه ای در قاب قداست همواره خود را سرباز پای کار امام زمانش تلقی میکرد و مسافر ملکوت بود.

این افسر علمدار و سرباز بیقرار با پای مقاومت، شانه غیرت و ردای شهادت با عُقاب آهنین خود به کرانه های کبریایی سفر کرد و میهمان سفره رنگین خدای گردید.

امیر خلبان “غلامرضا چاغروند” چون آشنایی غم نواز و طائری تیزپرواز، مست باده دین و دلداده وطن و نشاط نظامی با برگ بندگی و مائده مجاهدت، بر فراز کوههای کردستان و دشت‌های گرم دهلران، مسافر کعبه دل شد و داروغه دار قلبهای خدایی و تمنای و صال یار.

او با تبسم الهی و تکلم آسمانی، تسلی دل و تجلی روح، عشق را در سکوت، یار را در قنوت، دنیا را به طراوت و ساکنانش نیز به استقامت فرا می‌خواند تا در جاده جهاد و جانبازی با تکیه بر عهد ازل و زخم غزل، مسیر مرگ و ماندگاری همه را به بهشت سرنوشت هدایت کنند.

او قصه بی انتهای ایثار و مصرع شعر باصفای فداکاری بود که چون شهیدان شورآفرین اوج آسمان” شیرودی، کشوری، شمشادیان و سهیلیان” جان آسمان را می شکافت و زمین را نیز به وجد در می آورد تا نسل‌های آینده در امتدادش حرکت کنند و بوته سبز امید را برای بشریت به ارمغان آورند.

این خلبان شاخص هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی دور از چشم طمع و خشم ایام، در سرای شگفت روزگار شور بپا کرد و شیطان را به دست عدم سپرد.

این امیر شهیر که سرخی راه و سبزی هدف در نگاه او برق میزد در فراق دوست به درد شمع گرفتار آمد و ساکن وادی و لایت شد.

او چون گل ارغوان و با لب خندان و برق چشمانش، فضای میادین دفاع مقدس در کردستان و ایلام را مصفا و متبرک و در نهایت تقوا و تعهد، هیچگاه گوهر عملش را باعیار بی مقدار دنیای دون نسنجید و چون صاعقه، یک آسمان عذاب برسر متجاوزان به ارض، عقیده، مُلک و مملکت خویش آوار کرد.

این خلبان خوش گفتار و امیر نیک کردار، پس از صدها بار نمایش قدرت، قداست، پدافند و پاسداری جانانه از کیان ایران، با چشم عقل از نام و ناموس وطن خود، در تاریخ ۱۲ مهر ماه سال ۵۹ در یک ماموریت و عملیات غرور آفرین جنگی، بالگرد او مورد اصابت گلوله ارتش متجاوز رژیم بعث عراق قرار گرفت و مجبور به فرود اضطراری در منطقه “جلیزی” بخش” موسیان ” شهرستان دهلرانشد.

این فرزند فرهیخته خطه “لرستان” و سرباز سلحشور ارتش اسلام به اتفاق جمعی از یاران و همرزمانش به اسارت دشمن تکریتی درآمد و بخاطر پایبندی به تعهدات دینی و الزامات سازمانی و خودداری از اجرای منویات فرماندهان نظامی دشمن( عدم توهین به مقدسات و رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی) در اوج تنهایی و مظلومیت شهید شد و چون مقتدایش حسین ابن علی(ع)، سر از بدن مبارکش جدا و توسط متجاوزین بعثی غریبانه در قلب سرد و تاریک خاک مدفون شد و پس از “سه” سال گمنامی پیکر مطهرش تفحص و بنا به وصیت خود در جوار خوش نگار شهدای زادگاهش خرم آباد آرام گرفت.

یادمان شهادت این امیر بصیر هم اکنون در منطقه موسیان زیارتگاه عاشقان و آرامبخش قلوب زائران و مسافران از اقصی نقاط ایران بخصوص مردم شهیدپرور و قدرشناس استان ایلام است.

” آسمان فرصت پرواز بلندی است ولی قصه این است چه اندازه کبوتر باشی” (یادش بخیر و خانه خاکش گوارا)

به گزارش ایرنا، “غلامرضا چاغروند” سال ۱۳۵۳ در هوانیروز استخدام شد و پس از گذراندن دوره‌های (نظامی،زبان انگلیسی و پرواز بالگرد) در تهران و پایگاه مرکز آموزش اصفهان، با درجه ستوان سومی و پرواز با «بالگرد ۲۱۴ » به پایگاه هوانیروز کرمانشاه منتقل شد.

در سال ۵۷ که عطر انقلاب اسلامی در همه‌ جای کشور پیچید غلامرضا همراه با انقلابیون در تمام راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد، پس از پیروزی انقلاب در سال ۵۸ هم‌زمان با شورش گروهک‌های معاند در کردستان به پایگاه هوانیروز کرمانشاه منتقل شد و در عملیات‌های مختلفی به مبارزه و درگیری با آن‌ها پرداخت.

وی در سال ۵۸ ازدواج کرد و تا سی‌ام شهریورماه سال ۵۹ در کردستان خدمت کرد، پس‌از آن با حمله عراق به خاک جمهوری اسلامی به جبهه ایلام اعزام شده و در آن‌جا مشغول خدمت گردید.

آخرین مأموریت چاغروند در بعدازظهر ۱۲مهرماه ۵۹ انجام گرفت، در آن روز خلبان چاغروند و کمک خلبان وی ستوانیار “مصری” و گروهبان یکم “عادل موسوی” عازم مأموریت به منطقه دهلران شدند و کسی هیچ اطلاعی از بالگرد و دیگر سرنشینانش نداشت.

در نهایت پس از ۶ ماه از طریق خانواده گروهبان یکم “عادل موسوی” نامه‌ای به دست خانواده خلبان “چاغروند” رسید که متن آن این چنین بود «ما در ظهر دوازدهم مهر ۵۹ در مرز دهلران اسیر شدیم، خلبان “چاغروند” شهید شد و خلبان “حسین مصری” را که تیر خورده بود به بیمارستان منتقل کردند. لطفاً به خانواده‌های آن‌ها اطلاع دهید./ایرنا

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.