دلنوشته ای برای کرونا
کرونای عزیز کی زحمت را کم میکنی؟
بحرانهای سالهای گذشته تنها به یک منطقه یا کشور ارتباط پیدا میکرد ولی کرونای ظالم نه تنها ایران بلکه جهان را درگیر کرد.
در این ایام که مردم در یکی از غمگین ترین و تلخ ترین شرایط قرار دارند و جان خود و عزیزانشان در معرض تهدید و مبتلا شدن قرار دارد هر شخصی به دنبال چاره ای برای دوری از افسردگی و خشونت و شکستن روزهای سخت و سرد قرنطینه در تکاپوست.
با اینکه این ویروس خطرناک و بی رحم هست اما در اصل مفید و موثر برای ادامه ی بقای زمین است.
قرنطینه و در خونه ماندن و کم شدن ساعات کاری و رسیدگی به امور خانه و فرزندان و کارهای عقب افتاده و از همه مهمتر ندیدن آدمهایی که حوصلشون رو نداریم یک نکته مثبت هست.
برای قویتر کردن سیستم ایمنی بدنم مجبورم هر روز قرص ویتامین، میوه و غذای گرم بخورم شاید من اینها و بعضی از کارها را یادم رفته بود برای خودم انجام بدم،
آمدن کرونا فرصتی به آدمها داد تا بیشتر قدر همدیگر را بدانند و یادآور شد که زندگی و فرصت باهم بودن کوتاهتر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم.
از آنجا که شغل خبرنگاری جزو مشاغل پرمخاطره هست و در سخترین شرایط در دل مردم و جامعه هستند احتمال ابتلا به ویروس کرونا نسبت به بقیه مشاغل بیشتر است و ایران ما یکی از اولین کشورهایی بود که موج اول آنرا تجربه کرد، و ما هم به طبع فراگیری این ویروس با کوچکترین علائمی یا احساس ناخوشی حس کردیم که مبتلا شدیم و همین استرس و ترس باعث خودویرانی و اضطراب درونی شد.
اوایل حتی گمان میکردیم از طریق هوا هم منتشر میشود اما تحقیقات نشان داد انتقال ویروس با قطرک های تنفسی است و نه از طریق هوا.
برای برطرف شدن نگرانی هایمان خوب از خودمان و عزیزانمان مراقبت کردیم اما کرونا هر لحظه در کمین است و هنوز تمام نشده است و با ما زندگی میکند و حالا حالاها خیال رفتن ندارد.
از شایعه تا واقعیت کرونا زمان زیادی طول نکشید هر چند اوایل باورش و بودنش برای ما سخت بود اما خیلی زود اون روی خود را به ما نشان داد با مرگ اطرافیان دور و نزدیک خود را به ما اثبات کرد.
میتوان گفت مقابله با کرونا هم مانند جنگ تحمیلی یک موضوع حماسی هست چرا که بسیاری از مردم بصورت داوطلبانه برای کمک حضور پیدا کردند، کرونا چیزهایی که از نظر پنهان مانده یا کمتر به آنها پرداخته شده را مورد توجه قرار داد.
همانطوری که ما در جامعهی پزشکی در حال شهید دادن هستیم در همین فضای رسانهای دیدیم که بسیاری درگیر این موضوع شده، همکارخوبمان شادروان پژمان مهدوی فر نتوانستند از قصه ی کرونا زنده بیرون بیایند، مهدوی فر بخاطر رسالت رسانه اش که راوی حماسه ی کرونا بود کوتاه نیامد و حتی از جانشان گذشتند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰