کد خبر : 3468
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۳:۴۲

تضاد اخلاق و مدیریت

تضاد اخلاق و مدیریت
تضاد در اخلاق و رفتار، حالتی است که همزمان فرد، باورهایی داشته باشد اما خلاف آن تصمیم بگیرد؛ مثل اینکه برابر آموزه های خانوادگی و اجتماعی یا دینی خود انجام یا انجام ندادن کاری را به عنوان یک اصل تلقی کند اما در موقعیت تصمیم و در تعامل با اجتماع، اصول را کنار بگذارد و بر طبق وضعیت و از سر مصلحت تصمیم بگیرد.

پایگاه خبری تحلیلی نگاه اقتصاد  (www.negaheghtesad.ir) 

پول‌نیوز – محمود مزینانی* تسلیم نشدن برابر تضادهای اخلاقی و رفتاری کار ساده ای نیست، قدرت توجیه گری انسان و متغیر های جمعی و وضعیتی، راه را برای به جریان افتادن رفتار متضاد هموار می کند.

این روزها پایداری مشکلات اقتصادی ایران، جامعه ی فرهیختگان ایرانی را وادار به بررسی و تبیین چرایی آن نموده است.این پایداری استنتاج از بی اثر بودن برنامه هایی است که در چرخه ای از مشکلات و برنامه ریزی ها، خود را نشان داده است؛ موخره ی این یادداشت این است که بخشی از این درد ریشه در دو گانگی رفتار و اصول مدیریت ازبعد علمی و اخلاقی، در برخی لایه های مدیریت ایران دارد، جایی که تضاد رفتاری در یک مدیر بروز می کند و مانع اثر تنظیم کننده ی خودتحلیلی، بازخورد به خود، قضاوت درونی، تلاش، اخلاق و منش حرفه ای می شود.

تضاد اخلاق و مدیریت

در این بیان کوتاه، از اختلاط تعارض و تضاد پرهیز شده است؛ تضاد شرایطی است همانند سفیدی و سیاهی، روز و شب، که وقتی یکی باشد دیگری نیست ؛این منطق ارسطویی هر چند که به موجب آن یک چیز یا درست است یا نادرست، در تمام پدیده ها قابل تسری نیست، اما این اشاره آنقدر روشن هست که موضوع گمراه کننده ای را مطرح نکرده باشد ضمن اینکه در رفتارهای مورد نظر امکان ایجاد مرز روشن وجود دارد؛ نهایتاً بررسی ریشه ی تضاد در سنت و عقل و سبک زندگی، و بعد فلسفی آن، مد نظر این یادداشت نیست؛ بلکه نتیجه ی برآمده در رفتار متضاد که مخل نرم های اجتماعی سازنده تصور می شود، مد نظر قرار دارد.

تضاد رفتاری مدیران منشاء تبعاتی است که مهمترین آن تشتت در باور اجتماعی و تزلزل اعتماد عمومی و کم رنگ شدن سرمایه های اجتماعی است؛ رفتاری که به رویه های نتیجه بخش به واسطه جانشینی با اهداف غیر کارکردی و فردی آسیب می زند و منتهی به نتیجه و عایدی برای اقتصاد و فرهنگ جامعه نمی شود و راه به بی اثر شدن سازمان دهی ها و آموزه های علمی می برد و افراد جامعه را برای برپایی چرخه ای از رفتارهای سوداگرانه و متفرق بسیج می کند و در تصاعدی هندسی زوال باورهای سازنده را در پی خواهد داشت و جامعه را از ماهیت سازنده بودن آن تهی می کند.

تضاد اخلاقی کمینگاه حوزه های سیاست و بنگاه داری است زیرا در این بخش ها مجموعه ی چهارگانه ی قدرت، اطلاعات، مدیریت و ثروت جمع بوده لذا می تواند زمینه ی مساعدی برای بروز تصمیمات متضاد باشد و صرف تکیه بر مضامین اخلاق و یا صرفاً قانون نیز نمی تواند مانع بروز رفتار متضاد و اختلال های آن شود؛ در اینجا تلفیق و وجود عناصر اخلاقی و فرهنگی در کنار ابزار ایجاد شفافیت همچون حاکمیت شرکتی، شفافیت قدرت و قواعد حکمرانی خوب در کنار حضور شهروندان و رسانه های فعال و تشکل های سیاسی توانمند، بازدارنده و مانع مدیریت و رفتار متضاد خواهدبود.

یکی از راه هایی مناسب برای پرهیز از وارد شدن به مرز تضاد اخلاقی دوری از آلوده شدن به سبک زندگی نا همگون با تربیت و باورها و فرهنگ اجتماعی و دینی است.

این روزها بیشتر از هر زمانی جامعه نیازمند وفاق و اندیشه و تدبیر پیرامون این موضوع است و خجسته خواهد بود اگر آحاد جامعه از پذیرفتن مسئولیتی که در توان آن ها نیست و برای آن ساخته نشده اند صرف نظر کنند تا نه تضاد را انتخاب کرده باشند و نه گرفتار دام زندگی متضاد شوند. به مصداق فرمایش حضرت رسول(ص): کسی که خود را متصدی کاری کند در حالی که می داند برای انجام آن توانایی ندارد، جایگاه خود را آتش قرار داده است است(کنزالعمال ج۶ ص۳۸)

اگر از مدیریت خود ناتوانیم ، دیگری که شایسته نیست را هم به کاری نگماریم و مجالی شویم برای آنان که می توانند بکوشند و مصداق فرمایش حضرت رسول (ص) نشویم که می فرمایند: هر کس، شخصی را از میان گروهی استخدام نماید در حالی که بین آن ها کسی هست که خداوند در به کارگیری او راضی تر بوده باشد، به راستی که به خداوند و رسولش و مومنین خیانت کرده است(کنزالعمال ج ۶ ص۳۹)

و جمله ی آخر از دکتر شریعتی در گسست اجتماعی که رفتارمتضاد ایجاد می نماید اینکه :

” حتی اگر افرادی هم بتوانند با همه زور و زحمت پیوند خود را با سنت های مذهبی دیرینشان حفظ کنند و بار سنگین یک شخصیت دوگانه را در بر خود تحمل کنند و رنج دو گونه بودن و دوگانه زیستن را بر خود هموار نمایند، بی شک اندک اندک در خانواده ی خویش بیگانه و تنها می شوند ، چه، دیگر قادر نیستند آن چه را خود به ارث گرفته اند، به نسل بعدی خویش انتقال دهند زیرا خانواده ی آنان دیگر زاده و پرورده ی محیطی دیگرند و با گذشته ی پدر و دنیای سابق او کمترین پیوندی ندارند( بازشناسی هویت ایرانی-اسلامی، دکتر علی شریعتی، بنیاد فرهنگی شریعتی، چاپ دهم ص ۱۱۵)

 * تحلیلگر مدیریت

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.