تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۱

ایلام و سه هزار سیمرغ * پروین صمیم نیا

ایلام و سه هزار سیمرغ    * پروین صمیم نیا
نگاه اقتصاد - پروین صمیم نیا - ایلام من، در نقطه ای از جغرافیای تو زیسته ام که جنگ را ندیده ام یا آن زمان  کودکی خردسال بوده که درکی از جنگ نداشته ام امادرمورد آن شنیده ها دارم.

 

ولی نمی توانم آنگونه که شایسته رشادت و دلاوری غیورمردان و شیرزنان و طفلان معصوم این سرزمین پاکم است بنویسم چرا که زبانم قاصر و ذهنم یاریگر این حجم از عظمت مردان و زنان دلیر و جسور  سرزمینم نیست.

صدای آژیر خطر و بمباران و رفتن به پناهگاه و آوارگی و… را یا در فیلم ها دیده ام یا از زبان بزرگترهایی که جنگ را درک کردند شنیده ام.

و چقدر فرق است بین دیدن تا شنیدن، چه شجاع و زهره دار بوده اند کودکانی که زمان جنگ زیسته اند و شب را به جای خوابیدن در خانه های مجلل وامن در سیاه چادر میان  جنگل های بلوط  با صدای حیوانات وحشی سرکرده اند و صبح ها با صدای آژیرخطرو موشک و … ازخواب بیدار شده اند و پناهگاه آوارگی هایشان دل کوهها بوده و شاید جویهای آب.

چه ناب و بی ریا بوده اند جوانان و نوجوانانی که جان شیرین خویش را در کف  گرفته و برای دفاع از خاک و ناموس و وطن لباس رزم پوشیده و به دل خطررفته اند.

چه مادران ودخترکان بی پناهی که مورد حمله ترکش های دژخیمان قرار گرفته اند و یکی پس از دیگری همچون گلهای شقایق پرپرشده اند و چه خانواده هایی که داغدار مرگ چندین عزیزخویش بوده اند.

ایلام من ای سرزمین رنجها و دردهای بیشمار، چه لاله های سرخی که در دامان تو و در دفاع از خاکت پرپر نشدند و چه جانهای شیرینی که تشنه  لب برخاکت نیفتادند تا نام تو و آوازه وطن جاودانه بماند.

آوازه دلیری غیورمردان و شیرزنانت را نسیم در گوشم نجوا کرده طوری که هیچگاه از خاطرم بیرون نمی رود و بر لوح جان و دلم نقش بسته و فقط آهی از نهاد برمی آورم و می گویم سرزمین من ، ایلام من، هشت سال جنگ تحمیلی سند افتخاری است برای تو به بلندای تاریخ بشریت که هیچ قله ای برای آن متصور نیست.

غبطه می خورم به حال سبکبالان عاشقی که دل در گرو بندگی حق داشتند و زندگیشان را باخدامعامله کردند و چه معامله پرسودی؛ همان ها که در دفاع از خاک و ناموس و وطن سرازپانشناختند قوت غالبشان نان خشک و بیات بود و قمقمه هایشان جعبه سیاهی بود که مجاهدتها و جان دادنهایشان بالب تشنه را ضبط می کرد.

آنها  خستگی را خسته کردند و ثابت قدم و استوار در پیشگاه معبود خود سربلند شدند و همچون لاله های واژگون دره  ارغوان، سرتعظیم بر بندگی حق فرود آورند و به وجه الله نظر کردند.

مردمانی دلیر و دلاور که غیرتشان اجازه نداد خاشاکی از سرزمینشان به دست دشمن بیفتد در خانه و کاشانه خود همچون میخهای استوار سیاه چادرهایشان ماندند و سنگرهایشان را درخانه ها بنا کردند و روزگار را  بیش از پیش شرمنده صلابت خود ساختند.

چه غرورآفرین است زیستن در خاکی که شرهانی و میمک و قلاویزانش یادآور حماسه سازیهای شیرمردان این مرز و بوم است ، سرزمینی که همیشه کلمه محرومیت را با خود یدک کشیده محروم نیست، ایلام غنی است چون فرهنگ ایثاروشهادت دارد.

مادرم ایلام؛ گسیوانت را به دست باد بده تا نسیم بوی دلنواز ایثار و شهادت را که سالهاست در میان آن پیچیده را به دشت لاله های واژگون ببرد و به آنها بگوید که سرتان را بالابگیرید و سربلند کنید که شما افتخار سرزمینم ایران هستید.

سی تا سیمرغ خونین بال  درایلام تکثیرشدند و به سه هزار رسیدند ایلام سرزمین سه هزار سیمرغ عاشقی است که بافراغ بال عطای این دنیا را به لقایش بخشیدند و این افتخاری بزرگ برای من و تمام ایلامیان است و این سند پرافتخار قدمتی به بلندای تاریخ بشریت دارد.

پس با افتخار میگویم من یک ایلامیم که جنگ را ندیده ام اما آن را در خاطرات مادران شهید ، در دستنوشته های عرفانی شهدا و دراستقلال و سربلندی امروزسرزمینم یافته ام.

 

 

 

***

#نه_به_ملاقات_بیماران_کرونایی

***

#من_ماسک_می_زنم

***

#نه_به_مراسمات_پرازدحام

***

#من_پروتکل_های_بهداشتی_را_رعایت_میکنم

***
#ما_کرونا_را_شکست_میدهیم

***

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.