تاریخ انتشار : دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ - ۷:۴۵

غوغای غربت و اوج مظلومیت کودکان در غزه

غوغای غربت و اوج مظلومیت کودکان در غزه
ایلام - براساس موازین و مقررات سازمان‌ های حقوق بشر و نهادهای بین المللی، زنان، کودکان و غیرنظامیان

 

در منازعات نظامی و مناقشات بین دولت‌ ها در امان هستند و طبق قطعنامه شماره ۱۲۶۱ سال ۱۹۹۵ کنوانسیون دفاع از حقوق کودکان حمله به مراکز ومکانهای تجمع کودکان ، مدارس و بیمارستان‌ ها ممنوع است و متخلفین از این قانون محاکمه و مجازات خواهندشد

کودکان همدم گُل اند و ساکن گهواره، با خدا لبخند می‌ زنند و با دستان کوچک و پاهای قشنگ شان خالق خود را می ستایند، آنان در سایه مهر مادرانشان می خرامند و با شهد لبخند و گُل زیبایی آسمان پدران را درخشان و با سبوی سحرانگیز محبت و پگاه پاک مهر، دولت عشق آنان را پاینده و به آینده امیدوار می‌کنند.

بر مبنای اعلامیه های حقوق بشر و سازمان حفاظت از حقوق کودکان همه متخاصمین مسلحانه و دولت‌های درگیر وظیفه دارند که کلیه موازین مربوط به کودکان از قبیل بهبود زندگی، تضمین حق حیات، مراقبت‌های بهداشتی، تعلیم و تربیت، کرامت انسانی و آزادی های بنیادین زنان و کودکان را به دقت مراعات کنند.

این در حالی است که از مجموع ۳۰ میلیون انسان بیگناه که در جریان جنگهای مرگ آور و درگیری‌های نظامی دنیا خانه و کاشانه خویش را از دست داده و آواره کوه و برزن شده اند، ۷۰ درصد آن کودکان هستند و فلسطین تحت ستم در طول ۷۵ سال پاسداری از کیان،کرامت، ملک و مملکت خود بالاترین سهم اندوه و آوارگی در این آمار دارند.

کودکان این عطایای الهی با چشم خدابین و گوش صفا شنووِ خود، غرش بمب را نوازش مادر و بوی باروت را نیز کرشمه پدر دانسته، راکت را رایحه رود رحمت و لهیب داغ موشک‌های مرگ بار را هم نور و نکهت آلهی می پندارند.

این “کورپگان” بی گناه و معصومان با صفا جز قسمت، حکمت و اعجاز الهی هیچ لکه سیاهی در آیینه وجودشان پیدا نیست و شرح دلدادگی روزگار خویش را با زبان کودکی به کریم کردگار تقدیم و ظلم ظالمان و غربت مظلومان را در عرصه ایام به قضاوت تاریخ واگذار می‌کنند.

غبار برخواسته از فواره خون کودکان و نوزادان معصوم در قتلگاه غزه خورشید، صبح بشریت را در صندوقچه عذاب انسانیت و قحطی مردانگی را حبس و تا ظهر ظهور منجی عالم، تلخی و تاریکی و ظلمت را رفیق ساکنان زمین کرده است.

نور کاروان کودکان شهید غزه در ستم ذهاکان زمان، قافله آدمیت را به سرای سبز و ساحل نجات هدایت می‌کند و بدون تردید، سیلاب خون بندگان بی پناه فلسطین که به وسیله بمب های جهنمی رژیم غاصب اسرائیل خون آشام براه افتاده است کاشانه کرکسان کثیف را تخریب خواهد کرد.

واژه پردازان سفیه صهیون در اوج سفاهت و منتهای خباثت با تشویق بایدن لعنتی و حمایت دولت فخیمه انگلیس مکار و در مقابل چشمان کور و گوشهای کَر و زبان‌های لال سازمان‌ های کذایی حقوق بشر، وفا را ذبح نموده، عصمت را به مسلخ مرگ بردند، رحم و مروت را به آتش سپردند، انصاف را به تاراج و کودکان معصوم را سربریدن و جوی خون به راه انداختند و بدینسان چهره کریه و خوی ددمنشی خود را در غبار غلیظ زمانه به همه نشان دادند.

جنایت رژیم سفاک صهیونیست در قتل عام مردم ستم دیده غزه و پرپر کردن جسم ظریف و جان نحیف کودکان معصوم در خواب شیرین کودکانه و آغوش امن مادرانشان راه سیاه و مقصد ناپیدای این رژیم جعلی را دشوار و با تداعی قصه حضرت موسی(ع) تومار قصابان خونخوار تلاویو را به نیل نابودی می سپارد و لوح زرین اندیشه مقاومت و سهم سبز مظلومان جهان در کجاوه سرخ فام شهادت بر بام بلند تاریخ مستدام و مستحکم میگرداند.

شام بی ستاره غزه، ناله حزین مادران فرزند مرده، مزار بی نشان شهیدان آوار گرفته و خونابه کودکان مثله شده و مرگ خاموش فقیران بی نوا توسط جانوران حاکم بر اسرائیل غاصب بعنوان چوب” خدا ” عذاب ابدی و نابودی همیشگی این غده سرطانی را به سرای نیستی رهسپار خواهد کرد.

آری؛ تا رسیدن به نوش داروی دهر، خُورد باید هزار شربت زهر.

نوزادانی که مست مهر مادر و سر بر بازوی او و چسبیده به سینه بی کینه این خدای محبت، درخواب شیرین شفاعت آرام گرفته و در پردیس پاک مادری و مشغول نجوای نجیبانه با خالق هستی، پیراهنی از برگ گُل برتن و تن پوشی از یاس و نسترن امید در بر و شیدای شوق صبح آماج آهن گداخته های کوه کن و شب شکن غول‌ های آسمانی صهیونیستم قرار گرفته و ابدان کوچک و جان قشنگشان به تاراج رفت و همراه فرشتگان خدا به اوج آسمانها عروج کرده و آه و اندوه ابدی پدران و مادران آنان را جاودانه کرد.

مظلومین معصومی که چون ایتام امام حسین(ع) در محشر کربلا نه فقط از شیر مادر، بلکه از قطره ای آب نیز محروم و یک متر زمین خدا هم از آنان دریغ شد.

این ملائک مقرب خدا در هاله ای از عصمت و عالمه ای از مظلومیت با دنیایی رنگین و رویایی شیرین و در کنار بدنهای تکه پاره والدین محنت بارشان برخاک خدا آرام گرفتند.

ای آفتاب آهسته نِه پا در حریم یار من

ترسم صدای پای تو از خواب بیدارش کند

پیراهنی از برگ گُل بهرنگارم دوختم

از بس لطیف است آن بدن ترسم که آزارش کند

اصل بد در خطا “خطا” نکند

امروز که تاریکی ستم روح زمین را در بر گرفته و ندای آزادی در کویر گوش حبس شده و معیار اصالت و شرافت و نجابت جان باخته است، باید با توکل برخدای حکیم و توسل به اتحاد انسانی صدایی دیگر ساخت و از دل تیره تاریخ، نوری برآورد و شمع شعری روشن کرد.

چنین باد.

منبع: ایرنا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.