تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۲ - ۱۷:۴۴

روزی که عروسک ها شاعر شدند  *زهرا قاسمیان  + گزارش تصویری 

روزی که عروسک ها شاعر شدند  *زهرا قاسمیان  + گزارش تصویری 
نگاه اقتصاد
غروب یک شنبه بود، طبق معمول گوشیم را چک میکردم که پیامی از طرف مدیر مدرسه دریافت کردم به این مضمون که عزیزم لطفا شاد را چک کنید که پیام مهمی برایتان ارسال کرده ام. با عجله وارد شاد شدم، پیام خانم مدیر از این قرار بود که روز سه شنبه قرار است برای حمایت از کودکان غزه به مصلی برویم لطفا متن سرود را در گروه کلاسی ات قرار بده تا ببینیم بچه ها چگونه استقبال می کنند. چنین کردم.
فردا صبح زود به سر کارم رفتم. وارد کلاس که شدم چهره های شاداب تر و مصمم تری از همیشه را دیدم. فکر کردم چه خبر است. ناگهان با هجوم سوالات بچه ها رو به رو شدم، همه از فردا میپرسیدند از اینکه سرود را از حفظ شده اند، از اینکه ذوق رفتن دارند. می گفتند خانم می شود یک جوری عروسک هایمان را به کودکان غزه برسانید، می شود خوراکی ها و آب مان را به آنها بدهیم، امکان دارد نقاشی هایمان را به آنها نشان دهند تا بدانند که چقدر به یادشان هستیم!! غافلگیر شده بودم از حس و حال کودکانمان. اما جای غافلگیری نبود چرا که کودک ذاتش پاک و معصوم است و برای هم نوع خودش بسیار ارزش قائل است. آن روز از برنامه های فردا برایشان گفتم اما نیاز نبود از مظلومیت کودکان غزه بگویم! همه را از بر بودند.
فردا روز، رسید. روز موعود. همه آمده بودند با عروسک هایشان و برگه ای سفید به پاکی روحشان تا آن را مانند رنگ شادی هایشان، رنگی رنگی کنند و نقاشی های کودکانه و زیبایشان را تقدیم کودکان غزه کنند.
به مصلی که رسیدیم هنوز کسی نیامده بود. اولین مدرسه بودیم. از بس که بچه ها ذوق داشتند و دلشان می خواست زودتر برسند، ما را نیز تسلیم خواست خود کرده بودند و پیش از زمان معین به وعده گاه رسیده بودیم. چقدر حس و حال بچه ها عجیب بود. برخلاف همیشه که باید صف هایشان را با یادآوری و کمک بزرگ تر ها، مرتب می کردیم، اما اکنون نیاز نبود که با آنها از تشکیل صف های مرتب حرف بزنیم. گویی خودشان از قبل بارها این لحظات را تمرین کرده بودند.
مدارس دیگر هم کم کم آمدند البته یک ساعت دیرتر از ما. در این مدت بچه ها مشغول کشیدن نقاشی بودند. چه نقاشی هایی!! پرچم فلسطین، کودکان غزه، بچه های بی پناه، همه را کشیده بودند. آنقدر عالی و با تمام وجود نقاشی می کردند که من محو تماشایشان بودم. چقدر برای خواندن سرود همگانی شوق داشتند. همه یک صدا می خواندند با تمام وجود. وقتی مجری از آنها می خواست که دست های هم را بفشارند، چنان خالصانه و با همه ی حس خود، این کار را می کردند که با دیدنشان بغض می کردی و دلت از ظلم زمانه می گرفت. چگونه کسی می تواند به این کودکان مظلوم، ساده، با محبت،ظلم کند!!؟؟ چگونه انسانی حاضر می شود اشکشان را درآورد در حالی که خودشان حاضر نمی شوند کوچک ترین رنجشی برای کسی داشته باشند!! آیا این کودکان می توانند دشمن کسی باشند!! اصلا می دانند دشمنی یعنی چه!؟؟ آنها فقط قهرهای چند ساعته، بین هم سالان خودشان را دارند و بس.
عروسک هایشان را با تمام وجود با دست های کوچکشان بلند می کردند و از اعماق قلب های به وسعت دریایشان، برای کودکان غزه سرود می خواندند. چیزی که در این بین بیشتر برایم جالب آمد، شوقی فراوانیث بود که  نسبت به سرود ( سلام فرمانده ) داشتند. اصلا حس و حالشان با این سرود متفاوت بود. همه از بر بودند. دست روی سینه می گذاشتند و هم خوانی می کردند، از صدای زیبا و هم آهنگشان، سالن مصلی به لرزه درآمده بود.
نقاشی هایشان را نمایشگاه کردیم و به دیواره ی مصلی آویزان کردیم. چقدر زیبا بودند. مصلی به نقاشی های بچه ها آذین بندی شد. خودشان را که می دیدی با مقنعه های سفیدشان، گویی زینت های گرانبهایی بودند که درون محوطه را تزئین کرده بودند و حس و حال این مکان را حسابی دگرگون کرده بودند، همه ی حضار و مدعوین  از دیدنشان به وجد آمده بودند.
بعد از پایان مراسم شان، بیرون که آمدیم، با منظره ای زیبا از بارش باران و عطر هوای بارانی مواجه شدیم. اصلا متوجه بارش باران نشده بودیم. آسمان هم صفای کودکان را داشت. همه چیز رنگ محبت و پاکی دل کودکان را گرفته بود.
آن روز در راه خانه، وقتی در ترافیک ظهر مانده بودم،  به این فکر می کردم که چقدر چیزها هست که هر لحظه می توان از کودکان یاد گرفت، از اتحاد بی نظیرشان، از سادگی و بی ریایی شان و از محبت های بی دریغ و بدون کوچک ترین تقلب شان. چقدر دلم اینها را می خواست.
کودکان غزه هم مانند همین کودکان هستند. اصلا همه ی کودکان دنیا مانند هم هستند سوای رنگ پوست و زبان و دین شان. کودکی شان بدون مرز است، آنها چیزی از مرز و جدایی نمی دانند. قطعا خدا دست های کوچکشان را که به سمت ش دراز شده اند، دیده است و از صفای قلبشان آگاه است. دعاهایشان را می شنود و به خاطر همین کودکان هم که شده، ریشه ی ظلم و ظالمین را از روی زمین بر خواهد چید.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.