حاج قاسم، سردار لشکر عشق

رعب و وحشت همه منطقه را فرا گرفته است و هر لحظه صدای تیربار و انفجار و بوی مشمئز کننده باروت و دود به مشام می‌رسد، صدای فریادها بیشتر و بیشتر و درهای خانه‌ محکم به هم کوبیده می‌شود، پسرک با دست‌های لرزان ماشه تفنگ را لمس می‌کند و لوله‌اش را به سمت و مادر و خوهرانش نشانه رفته و هر لحظه آماده شلیک است زیرا که به گفته مادر”مرگ با عزت را به خواری و خفت اسیری و بردگی و تجاوز عزیزانش باید ترجیح دهد”.

دیگر صدای تپش‌های قلبش را می‌شنود و هجوم ترس تن نحیف و لاغرش را تکان می‌دهد، صدای آشنای پدر که در فضای خانه می‌پیچد هق هق مادر و دختر و پسرک ترسیده همه فضای اتاق را پر می‌کند، پدر با شادمانی خبر از حضور نیروهای سپاه قدس و سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس می‌دهد که چگونه لشکر کفر را به درک واصل کرده‌اند، صدای هلهله زن در میان تاریکی همه فضا را پر می‌کند.

مردان و زنان و دختران جوانی که شادمانه به استقبال امیر عشق و سردار دلیر ایران می‌آیند و او را در میان حلقه التماس و تقدیر خویش می‌گیرند تا نهایت قدردانی و شکرگزاری را بجا آورند.

نظیر این تصویر و این ماجرا بارها و بارها در شهرهای سوریه و عراق برای مردمان آن دیار در پی هجوم وحشیانه داعشیان تکفیری و بی‌دین تکرار شده و زندگی را برای مردم به ویژه زنان و دختران جهنم ساخته و هر لحظه ترس از اسارت و بردگی و تجاوز و شکنجه داعش کابوس شب و روزشان شده بود.

شاید راویان حقیقی این ماجرا با شنیدن سخنان تک تک آن مردم بتوانند ذره‌ای از شجاعت و غیرت و دلاورمردی‌های شهید قاسم و یارانش را روایت کنند و قصه تلخ داعش و اعمال ننگینش با حضور مقتدر و عزتمند حاج قاسم قهرمان و ناجی بی‌پناهان و مظلومان سینه به سینه نقل شود و فیلم‌ها از دلاورمردی‌های آن بزرگمرد ساخته شود تا بر همگان آشکار شود که دست خدا چگونه ید بیضای ولایت زمان شد و ناجی بی‌پناهان.

شهادت هنر مردان بزرگ خداست، مردانی که مردانگی و شرف را در آزادگی و عزت دیگران می‌بینند و تن به ظلم و استبداد نمی‌دهند و تا پای جان بر سر آرمان‌های عزتمند خود می‌مانند.

اکنون دو سال است که از غروب خورشید علمدار زمان و یاور ولایت می‌گذرد، دو سال است که دشمن خوابش دیگر آشفته نشده و طمعش برای ویرانی و چپاول فروکش نکرده است.

دو سال است که امیر لشکر و سردار دل‌ها در خاک آرمیده و وجود نازنینش غمگنانه از میان ما پر کشیده است، ای سردار لشکر عشق، وجودت چقدر ابهت داشت که دشمن یک دم از زنده بودنت آسوده نبود، تو ستاره زندگی ملت بودی و دریچه نور و حیات را برای مردم سوریه و عراق در برابر تجاوزهای بیرحمانه داعش گشودی.

فرزندان مظلوم فلسطین، غزه، حمص و زنان بی‌پناه عراق که اسیر دژخیمان داعشی شده و به بردگی و اسارت گرفته می‌شدند چشم امیدشان به دستان توانای تو بود که ناجی و یارگیرشان بودی.

تو قهرمان تک‌تک زنان و دختران و کودکان مظلوم و بی‌پناهی هستی که ناجی زندگی و شرف و عزتشان بودی و هیچ‌گاه آن خاطرات دلاورمردی‌ها و شجاعت‌هایت از یاد نخواهد رفت.

سردار شجاع و مرد میدان نبردی که همچون خورشید برهمه جا تابید و ظالمان را با پرتوی حق از بین برد ولی چه زود این خورشید پرفروغ غروب کرد، غروبی غیرقابل وصف که همه دل‌ها را به آتش کشید.

سال‌های سال گمنام و بی‌هیچ تبلیغی از عزت مسلمین دفاع کردی و از آن روز که خون مطهرت بر زمین ریخت، همه فهمیدند سردار سلیمانی چه بود و چه کرد و چگونه رفت.

سردار دل‌ها، ای مدافع دشت‌های گل سرخ، ای امیر دل‌ها، ای ناجی بی‌پناهان و مستمندان، ای یاور مظلومان و دردمندان، تو ابر مردی از جنس نور بودی که در قلب همه جای داری و نشان عزت و افتخاری برای همه ایرانیان که ابهت نامت غرورانگیز و مایه مباهات است که تو هم ایرانی هستی و هم سردار که سر به دار می‌دهد اما به ذلت تن نمی‌دهد.

امروز همه مادران این سرزمین کودکانشان را به گونه‌ای تربیت می‌کنند که جانانه بر مسیر راه جهادی‌ات بروند و سربند یا زینب(س) را بر پیشانی‌شان می‌بندند و با آرمان‌های والای تو عهد می‌بندند و آن چنان پا بر زمین می‌کوبند که گویی حاج قاسمی دیگر، آمده است.

شهادت گوارای وجودت باد زیرا که تنها شهادت مدال افتخاری برای شماست زیرا که شهید نظر می‌کند به وجه الله، پس از شهادت تو بود که میلیون‌ها سردار سلیمانی در سراسر این گیتی بپا خواست و برای انتقام از خون مقدس و پاک تو آزادمردانه آماده هر گونه دفاع و انتقام است و دشمن بداند که همه ما سردار سلیمانی شده‌ایم تا نام و یاد و راهش زنده بماند و عزت و افتخار و غرورش همچنان مایه مباهات باشد.

حضورت در میدان مبارزه و نبرد برای خاک کشور، امنیت را برای این ملت به ارمغان آورد و با وجود بزرگمرد ایرانی بود که هیچ کس را یاری نزدیک شدن به ایران نبود.

امروز نیز با رفتن سردار شهید قاسم سلیمانی میلیون‌ها قاسم سلیمانی زاده شده است و همگی پشت در پشت همدیگر امنیت این کشور را برقرار می‌سازند.

همه ما ایرانی‌ها درس ایستادگی و صبر و استقامت را باید از سردار حاج قاسم سلیمانی یاد بگیریم کسی که مظهر استقامت و جسارت است و با حضور سبز خود همواره کابوسی برای دشمنان جهان بوده و اینک نیز این کابوس برای دشمنان اسلام همه‌گیر شده است و باید بدانند که تا دم مرگ رویای خواب شیرین را برای همیشه از آن‌ها خواهیم گرفت و هرگز اجازه نخواهیم داد لحظه‌ای دشمن آرام و قرار گیرد تا بتوانید انتقام خون او را بگیریم.

شهادت برازنده توست ای سردار، چقدر نوشیدن از جام شهادت تو شیرین و گواراست زیرا که لباس شهادت تنها جامه‌ای است که چیزی جز آن نمی‌توانست برازنده حاج قاسم سلیمانی باشد.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد./ایرنا