کد خبر : 72804
تاریخ انتشار : یکشنبه ۵ تیر ۱۴۰۱ - ۱۸:۲۳

از ماست که بر آب!  • اسلام انصاری فر

از ماست که بر آب!  • اسلام انصاری فر
نگاه اقتصاد - اسلام انصاری فر/ "آب" را "بابا" برایمان آورد؛ در ابتدای آموختن و بعد از آن "نان" را. بابا اهمیت آب را بیشتر از نان درک کرده بود، هر چند که امروز در پی قرص نانی باید بهایی سنگین بپردازی.

 

بابا گفت که آب، الفبای آبادانی است، اما اگر به اهمیت آن پی نبریم، در واقع از الفبا غافل می شویم و آن وقت، آب در سراشیبی بی توجهی از دست می رود و دیگر هیچ رودی، روی زیبا را نشان نخواهد داد.

بابا که آب را الکی و بدون برنامه و فقط در جهت آموختن “آ”ی کلاه دار به ما نداده، بلکه او با یک دنیا حرف از پنجره ی آغاز وارد دنیای کتاب زندگیمان شده و خواسته و می خواهد ما بدانیم و بفهمیم که وقتی می گویند آب مایه ی حیات است، یعنی ای انسان! بدان و آگاه باش که حیات تو بسته به آب است، پس دانسته و ندانسته دست به کاری نزن که پشیمان شوی روزی و برسد آن زمان که دیگر پشیمانی حاصلی در بر نداشته باشد.

بابا می خواست و می خواهد بگوید که کم آبی به شدت جهان پیرامونمان را تهدید می کند. او که از روی دلخوشی، آب را نیاورده است؛ دلگیر از بی توجهی و اسراف آب است. بابا می داند که ایران در زمره ی کشورهایی است که با بحران آب روبرو هستند.

او می خواهد بگوید که تا سال ۲۰۵۰ میلادی، نیمی از کشورهای جهان در تأمین آب اشامیدنی خود با مشکل روبرو می شوند.

بابا آب داد تا ما بدانیم که آب در کارهای کشاورزی، صنعت و معدن و مصارف خانگی بیشترین مصرف را دارد و در راه انتقال آب هم خیلی از آن به هدر می رود. بابا هشدار داد که استفاده فراوان از منابع زیرزمینی، زنگ خطر را به صدا درآورده است.

بابا از دادن آب فقط خیال برطرف تشنگی جسم ما ندارد، او به برطرف کردن تشنگی روح و اندیشه و آینده نگری ما دل خوش کرده است. بابا می داند که آب یک منبع تجدیدپذیر نیست، می خواهد ما هم بدانیم و بفهمیم که اگر گذشتگان ما دست به حفر چاه و قنات زده اند، برای دستیابی به آب دغدغه داشته اند و از نوشته های تاریخی هم این گونه برمی آید که کورش کبیر برای در امان ماندن کشور از شر خشکسالی، نیایش کرده و این بدان معناست که در روزگار قدیم، مردم نسبت به کمبود آب بیم داشته اند.

بابا، درس اولش آب است، تا بگوید که با رشد جمعیت، مصرف آن هم افزایش پیدا خواهد کرد؛ حال آن که صنعتی شدن شهرها به مصرف زیاد آن انجامیده و عدم توجه به فرهنگ درست استفاده بی رویه هم لحظه به لحظه به بحران آب دامن زده است.

باید به فکر باشیم که مشق آغاز تعلیم آینده ها، ” بابا آب نداد” نشود.

 

از ماست که بر آب!

خودزنی را فقط یک معضل اجتماعی می دانیم و از آن به تندی بر کاغذ سپید قلم رانده ایم.

خودزنی را برای خود و دیگران زشت شمرده و از آن به آسیب رساندن به خود تعبیر کرده ایم. خودزنی همان چیزی است که از ماست و دست خودمان است و باید مسئولیت عاقبتش را دانسته و ندانسته بر عهده بگیریم.

در حالی می دانیم که می دانیم، اما خود را به نادانی می زنیم و می زنیم بر خود و خود را می زنیم بر زمینی که خود موجب خشکیدگی اش شده ایم.

از قدیم گفته اند و شنیده ایم که ” از ماست که بر ماست” و این مثل نغز را همچون آب زلال در کوزه ی جان ریخته و نوش جان کرده ایم، اما به پای عمل که رسیده ایم، از کوزه ی شکسته آب خورده ایم، یعنی به اندیشه ی خویش اعتماد نکرده و نخواسته ایم که اعتماد کنیم و در واقع عامل اصلی بسیاری از کمبودها و بحران ها به خودمان برمی گردد.

وقتی سخن از خودزنی به میان می آید، در واقع در این جا کاری به تعبیر واقعی اش نداریم، بلکه منظور این است که چرا نمی توانیم جلوی خودزنی خود را در حل بحران هایی چون بحران آب بگیریم؟

خداوند رحمان در مورد آب در کتاب مقدس “قرآن” چنین آورده است:

” اگر می خواستیم آن را تلخ و شور می کردیم، چرا شکرگزار نیستید؟!” ( سوره واقعه، آیه ۷۰)

تأمل در این آیه، لازمه ی ادامه حیات بر زمینی است که وابستگی شدیدی به آب دارد.

خداوند، آب را در جهت حفظ بقا و سلامتی جانداران قرار داده و همه ی ما می دانیم که آشامیدن آب برای سلامتی و زندگی مفید است، اما بعد از رفع عطش، ذهنمان را درگیر دغدغه های روزمره می کنیم و از تفکردر آینده ی تاریک آب روشن غافل می شویم.

امامان معصوم و پیامبران بزرگوار هم در مسیر هدایت بشر از آب و توجه به آن سخن گفته اند، اما این که ما چقدر توجه کرده ایم، حائز اهمیت است.

حدیثی از پیامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد(ص) با عنوان ” هیچ وقت آب را هدر نده، حتی اگر کنار یک نهر جاری از آب بودی” بر روی یک بطری اب معدنی در کشور استرالیا حک شده که بسیار جالب و تأمل برانگیز است. اگر قدری بیشتر بیاندیشیم و به این موضوع فکر کنیم، درمی یابیم که موضوع بحران آب جدی است و به قولی از آن چه که ما در آینه می بینیم به ما نزدیکتر است.

 

شاید این آب روان …

آب را گل نکنیم
شاید این آب روان
می رود پای سپیداری
تا بشوید اندوه دلی …
( سهراب سپهری)

امروز، آب را به راحتی آبِ خوردن گِل می کنیم و ول می کنیم تا برود و بشود اندوه دلی که تَرَک برداشته است.

بیاییم به آب احترام بگذاریم و گرامی اش بداریم. همان گونه که تکه ای نان افتاده بر زمین را برمی داریم، می بوسیم و گوشه ای می گذاریم، چون به برکتش اعتقاد داریم، اگر شیسر آبی باز است و قطره قطره از آن اب می چکد، ببندیمش تا هر قطره ی نریخته ای در قلک روزهای نیامده بریزد و اندوخته ای برای کودکان فردا شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.