تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۰

بهار را به خاطر بسپار/ قرار ما آن سوی روزهای بی قرار     * نعمت اله آرمان نیا

بهار را به خاطر بسپار/ قرار ما آن سوی روزهای بی قرار     * نعمت اله آرمان نیا
نگاه اقتصاد- حالا که نوبت شمردن جوجه هاست، بهتر است تنهایی بشمارم؛ دیگران را خبر نمی کنم؛ سرما آمده است، اما نمی داند در خزان چه بر سرِ ما آمده است، گویا یار گرفته است؛ یار او انگار جوجه ها را خوش نمی دارد.

▫️پیش از این گرمای جمع، امان از سرما می برید؛ این بار گویا کر و نالان می آید، حرف نمی فهمد.

▫️قرارمان بعد؛ شماره ات را دارم سراغت را خواهم گرفت؛ نامه بفرست همراه عکس. من تنهایی می روم، دیگران را بی خبرم، میزبان نمی شوم، میهمان نمی پذیرم. ببخشید توشه ام سیاه و کپک زده است؛ هندوانه ها مسموم، آجیل ها بوی نا گرفته اند، چینی شده اند… این بوی ناخوش تنها با خورشید بهار می رود. موجودی موذی زیر کرسی جا خوش کرده است. جلوی دهانت را بگیر، هوا بس ناجوانمردانه سرد است…

▫️از زمستان که به سلامت بگذریم، وعده ما، بعد از تونل دی، انتهای جاده بهمن، در انتهای سنگلاخی سخت و سرد، اسفندی دود داده منتظر توأم؛ در گلستان بهاران تو را در آغوش خواهم کشید…

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.